سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیبا ترین شعر زندگی


در مجالی که برایم باقیست


باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که در آن همواره اول صبح
به زبانی ساده
مهر تدریس کنند
و بگویند خدا
خالق زیبایی
و سراینده عشق
آفرینندة ماست
مهربانیست که ما را به نکویی
دانایی
زیبایی
به خود میخواند
جنتی دارد نزدیک، زیبا و بزرگ
دوزخی دارد به گمانم
کوچک و بعید
در پی سودایی ست
که ببخشد ما را
و بفهماندمان
ترس ما بیرون از دایره رحمت اوست
...
در محالی که برایم باقیست
باز هم همراه شما مدرسه ای میسازیم
که فرد را با عشق
علم را با احساس
و ریاضی را با شعر
دین را با عرفان
همه را با بشیق تدریس کنند
...
لای انگشت کسی
قلمی نگذارند
و نخوانند کسی را حیوان
و نگویند کسی را کودن
و معلم هر روز
روح را حاضر و غایب بکند
و به جز از ایمانش
هیچکس چیزی را حفظ نباید بکند
مغز ها پر نشود چون انبار
قلب خالی نشود از احساس
درسهایی بدهند
که به جای مغز، دلها را تسخیر کند
...
از کتاب تاریخ جنگ را بردارند
در کلاس انشاء
هر کسی حرف دلش را بزند
تا کسی بعد از این باز همواره نگوید : هرگز
و به آسانی همرنگ جماعت نشود
زنگ نقاشی تکرار شود
رنگ را در پاییز تعلیم دهند
قطره را در باران
موج را در ساحل
زندگی را در رفتن
و برگشتن را از قله کوه
و عبادت را در خدمت خلق
کار را در کندو
و طبیعت را در جنگل و دشت
مشق شب این باشد
که شبی چندین بار
همه تکرار کنیم :
عدل، آزادی، قانون، شادی
امتحانی بشود
کو بسنجد ما را
تا بفهمند چقدر
عاشق و آگه و آدم شده ایم
در مجالی که برایم باقیست
باز هم همراه شما مدرسه ای میسازیم
که در آن آخر وقت
به زبانی ساده
شعدر تدریس کنند
و بگویند که تا فردا صبح
خالق عشق نگهدار شما